☆حریم 313یارمهدى*عج*☆

☆حریم 313یارمهدى*عج*☆
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۹۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهربانى» ثبت شده است

۰۲
مهر ۹۳

یه روزی یه لره...

یه روزی یه ترکه...

یه روزی یه عربه...

یه روزی یه قزوینیه...

یه روزی یه آبادانیه...

یه روزی یه اصفهانیه...

یه روزی یه شمالیه...

یه روزی یه شیرازیه...

...مثل مرد جلودشمن وایسادن تا کسی نگاه چپ به خاک و ناموسمون نکنه 

لره...........شهید بروجردی بود

ترکه.........شهید مهدی باکری بود

عربه......... شهیدعلی هاشمی بود

قزوینیه...... شهیدعباس بابایی بود

آبادانیه....... شهیدطاهری بود

اصفهانیه.....شهید ابراهیم همت بود

شمالیه.......شهید شیرودی بود

شیرازیه...... شهیدعباس دوران بود

و.............. 

مرد واقعی اینا بودن 

"شادی روح همه مردای بی ادعای وطنمون صلوات"

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۳ ، ۱۰:۵۹
مهتاب محمدی
۲۸
شهریور ۹۳

دیگه زبانم قاصره.....

هیچى ندارم بگم....

شما چطور؟؟؟

پلاک عشق

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۰۰
مهتاب محمدی
۲۶
شهریور ۹۳


دلم یک شلوغى مى خواهد...

آمبولانس ها بیایند...

و فقط یک پارچه ى سفید......

تمام شد!!!

این جمله گاهى اونقدر به دلم مى شینه که واقعا دلم مى خواد بشه!!!

نه خدایا ناراضى نیستم ؛ 

ولى خسته م...

زندگى ...

زندگى خسته ام مى کند!

دائما دویدن!!!

آخرش هم...

هیییییییچچچچچچچ!!!!!

دلم رفتن مى خواهد....

گاهى دلم آنقدرپراست که اضافه اش از گوشه چشمهایم مى ریزد!

اولین بارى که این جمله را خواندم برایم ى معنى بود...اما حالابرایم کاملا پرمعنیه!

حتى گاهى از پرى دلم ،گلویم هم درد مى گیرد!

چه زیبا آن روز که جنازه ات روان مى شود ، برروى دست همگان بى خیال از کار دنیا مى روى به سمت معبودت!نه نترس آن گونه نیست ، که مى گویند پرودگارت تورا بازخواست مى کندو....نه همش حرفه!

گاهى دلم آنقدر پراست که فقط بادیدن یک صحنه از مشهدالرضا،گاهى بادیدن یک لبخند،گاهى....گاهى....اشک هایم تند تند مى ریزد!!!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۰۰
مهتاب محمدی
۲۴
شهریور ۹۳

پارسال همین شب تازه رسیده بودم مشهد الرضا

خدایا شکرت...

امسال مشهد نبودم اما زنده بودم...

کنار پدر و مادرم نفس کشیدم،

زیر سایه شون!

خدایا شکرت....

امسال زیارت نصیبم نشد...

اما زندگیمو سپردم به آقا على بن موسى الرضا....

یک سال گذشت اما ،

با آبرو گذشت...

با عزت گذشت...

بدون مرگ عزیزى گذشت...

با آسایش و آرامش گذشت...

آرامش در شهرم...

در کشورم...

زیر سایه ى رهبرم...

با عنایت مولایم مهدى گذشت...

با امداد هاى غیبى حضرت!!!

خدایاشکرت....

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۴۹
مهتاب محمدی
۲۱
شهریور ۹۳

**********************************************************

         جالبه ها! از این سرشهر به آن سر شهر...          

به سبب خرید روزمره ات  بیرون مى زنى...

ناگه تمام هوش و حواست مى رود پى آینده ات...

پى زندگیت...

زندگى که قرار است تو با قلم خوش خطت ،

بر دفتر سرنوشت آن را حکاکى کنى...

حواست مى رود پى روزهااى که بارالهات به تو فرصت داده،

فرصت داده تا زندگى کنى ،

 و تصمیم بگیرى...

درست هم تصمیم بگیرى!

براى آینده خودت و سایرین...

به او توکل کنى...

او هم با قلم طلایى برایت بنویسد...

اوج دغدغه و دل مشغولى ...

بى هوا و بى حوصله...

ناگه ماشین درست از جلوى همان بنرى مى گذرد که روى آن :

زرین گنبد توس با ذوقهرچه تمام بر آن تصویرشده و

 با خطى  شگفت بر آن نوشته:

 {السلام علیک یا على بن موسى الرضا }

و در ضمیرناخداگاهت تکرار مى شود ، 

بى آنکه بخواهى اجازه ى تکرار یاعدم تکرار را بدهى ،

 تکرار مى شود:

 ( السلام علیک یا على بن موسى الرضا )

                         لبخندى دلنشین بر لبت جارى مى شود...                    

و نوا اى در درونت تکرار مى شود:

 هیسسسسسس!

                            آقایت هوایت را دارد...                         

هواى تواى که زندگیت را به او سپرده اى!

آرام باش و فقط توکل کن.

و تو دیگر سکوت مى کنى ،

 و مختومه مى کنى پرونده هاى فکرى را !!!!

**********************************************************

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۳۳
مهتاب محمدی
۱۴
شهریور ۹۳

//ﻫﻤﻪ ﺩﻟﻬﺎﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﺗﻮ ﻣﺮﻫﻤﯽ//

//ﺑﯿﺎ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺩﻭﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ//

//ﻋﺎﻟﻤﯽ ﭼﺸﻢ ﺑﺮﺍﻩ ﻣﻨﺘﻘﻢ ﻋﺎﺩﻟﻨﺪ//

//ﺍﯾﻦ ﻣﺤﮑﻤﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﺮ ﭘﺎ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ//

☆اللهم عجل لولیک الفرج☆

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۱۶
مهتاب محمدی
۱۹
مرداد ۹۳

هر وقت دلت گرفت آروم و بى صدابلند شو و ....

لباس هاتو بپوش...

یه چرخ توى شهر بزن....

هیچ نگو...

به هیچى فکرنکن...

فقط نگاه کن...

سرت رو به پشتى ماشین تکیه بزن...

خوب ببین....

مردمى را مى بینى، یکى را غرق غم...

دیگرى را غرق شادى...

یک نفردر پى لقمه اى نان...

نشاط موج مى زند...

زندگى مى گذرد...

و تو گربمانى...

اندرخم هزار کوچه مى مانى... .

(چقدلذت بخشه صبحه زود پست گذاشتن، ساعت پستم رو ببینید

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۳ ، ۰۶:۵۱
مهتاب محمدی
۱۷
مرداد ۹۳

 

نو شته هایتان طلوع حقیقت و بیان دردهای کسانی است که نمی توانند بگویند و فریادشان بی صداست. 

خبرنگاران طلایه داران جبهه آگاهی و چشم بینا و زبان گویای مردم هستند.

به راستی چه زیباست اندیشه ای که در مقابل قلم زانو زند و واژه هایی که در خدمت بیان حق برآید.

روز خبرنگار بر خبرنگاران مبارک

**روز خودمم مبـــــــــار کـــــــــــــــ...**

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۱۹
مهتاب محمدی
۱۷
مرداد ۹۳

روزجمعه،

روبه قبله،

دست به سینه، 

برسرپا،

کمترین هدیه ازما،

السلام علیک یاحجت الله فی ارضه 

تعجیل درفرجش صلوات

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۱
مهتاب محمدی
۱۴
مرداد ۹۳

محمد دیدن و موسى شنیدن //

شنیدن کى بود مانند دیدن  //

من مصرع اولش رو امروز شنیدم برام جالب بود

البته اول گفتن : 

زلیخا دیدن و یوسف شنیدن //

بعد گفتن نه اشتباهه!!درستش همون مصرعى که نوشتم.

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۰۸
مهتاب محمدی
۱۰
مرداد ۹۳

اینجـــــآ زمــــــین است...

قرن 21

اینجا ساعت به رسم انسانیت خوابیده...

اینجـــــآ زمــــــین است...

قرن 21

اینجاهمان جاایست که کشتن کودکان مظلوم دل سازمان زه اصطلاح حقوق بشر را نلرزانده...

اینجـــــآ زمــــــین است...

قرن 21

اینجا زمین است محل کشتار زنان و کودکان بى گناه...

اینجا دریاى خون مظلومان است...

اینجـــــآ زمــــــین است...

قرن 21

اینجا خواب روزه دار عبادت نیست...

اینجا خواب روزه دار خیانت است...

خیانت به هم نوع...

خیانت به انسانیت...

اینجـــــآ زمــــــین است...

قرن 21.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۴۲
مهتاب محمدی
۱۰
مرداد ۹۳

زندگى جریان دارد...

خوب روان...

حتى در دل روستاى دورافتاده...

با نبود امکانت...

و حتى در شهرها...

با وجود وفور امکانات...

زندگى جریان دارد...

مثل رود روان...

حتى در فراغ عزیزان...

حتى  باتمام دلتنگى ها...

لحظه اى توقف ندارد...

تواگر بایستى...

باخته اى...

باعزیزان یا بى عزیزانت باید راهى شوى....

رهسپار سرنوشت...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۳۷
مهتاب محمدی
۰۸
مرداد ۹۳

منبع : pe313.rozblog.com

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۲
مهتاب محمدی
۰۶
مرداد ۹۳

بگذر از نى، من حکایت میکنم،

وز جدائیها شکایت میکنم،

نى کجا این نکته ها آموخته

 نى کجاداندنیستان سوخته؟

بشنوازمن بهترین راوى منم،

راست خواهی هم نى و هم نى زنم!

نشنوازنى ، نى حصیرى بیش نیست

 بشنوازدل دل حریم دلبریست

 نى چوسوزد خاروخاکستر شود

دل چوسوزدخانه دلبرشود


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۳۰
مهتاب محمدی
۰۴
مرداد ۹۳

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۰۵:۲۶
مهتاب محمدی
۰۴
مرداد ۹۳


شب 23 قدر ؛ وقتى خدا را به آقا امام زمان قسم دادم عجب حال غریبى داشتم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۱۲
مهتاب محمدی
۰۴
مرداد ۹۳


مولاى غریبم...

مبادا با دلم قهر کنى!

مبادا آرزوى دیدار را به دلم بگذارى !

دل من فقط با رضاى تو رضا مى گردد!

واى آقاجان اگر این دیدار طول بکشد...

واى نه ... من تاب آن را ندارم ها...

که دوریم به چند سال بکشد.... .

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۵۰
مهتاب محمدی
۰۳
مرداد ۹۳

دقت کردین روزاى رو که دلتنگ کسى مى شید، چه حالى مى شید؟؟

همه جا عطر اون رو احساس مى کنید....

همه جا صداى اون رو مى شنوید...

همه جا اون رو مى بینید...

و این مى شود تعریف دلتنگى شما؟؟

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۰
مهتاب محمدی
۳۰
تیر ۹۳

مهربان آفریدگارم....

سلام...

بازبرگشتم...

خودت که مى دانى من به جزتو کسى راندارم...

بى تابى آن شبم را ببخش..

بگذار به پاى بى قرارى دلم...

اى پروردگارم...

شرمسارم...

اما ..

من...

جزتو...

کسى را ندارم...

پس ببخش...

التماس دعا

۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۳ ، ۰۱:۴۶
مهتاب محمدی
۲۳
تیر ۹۳

باران لحظات من...

باران مى مانى برایم...؟؟؟

باران وقتے از آسمان مى آید غبار را از زمین مى گیرد...

تو هم همانگونه اے ...هر وقت مى بارے در سرزمین دل من ،

غبار دل مرا مى رویے...

با...ران...

دو بخش مى شود...

بخش به بخشش زندگے مى شود...

مے بارد و مے بارد...آنقدر مے بارد که هواى غم انگیز شهر را ناب مى کند...

باران من ، توهم ببار...همانگونه که در نام تو پیداست ببار...

آنگونه ببار که گل سرخ و گل خار برایت به یک معنا باشد...

من یقین دارم کہ باران من فرق دارد با باران آسمان...

باران من از جنس اشرف مخلوقات است...

تقدیم به کسى که بعدها مے نویسم...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۳ ، ۲۰:۱۶
مهتاب محمدی