☆حریم 313یارمهدى*عج*☆

☆حریم 313یارمهدى*عج*☆
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۶ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

۳۰
مهر ۹۳

مرگ عزیز خیلى سخته ...

ان شاالله خدا نصیب نکنه !

هرچه بزرگتر مى شوى ، بیشتر مى فهمى که دور و برت چه خبر است !

بیشتر به پست بودن این دنیا پى مى برى!

دنیایى که مردم بخاطرشه چه ظلم هااى که در حق هم نمى کنند!

امروز از بس اشک ریختیم ، و صداى آه و ناله و فریاد شنیدم!

زن و مرد ، کوچیک و بزرگ از بس شیون کردن !

چشماى هیچ کس دیگه سویى نداره !


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۳ ، ۲۲:۰۳
مهتاب محمدی
۳۰
مهر ۹۳

گاهى از هزاران دستى که به آسمان برداشته مى شود ...

هیچ پاسخى داده نمى شود...

گویى خط تماس تو با خدا اشغال است...

وقتى خط آزاد مى شود که...

کار از کار گذشته است...

خبر بدى شنیدم صبحى!

همون پسر جوونى که گفتم نیاز به دعا داره فوت شد!

گاهى اوقات مرگ چنان به دست و پایت مى پیچد که خودت هم نمى فهمى چگونه راهى مى شوى!

تموم دوره ى مریضیش کمتر از 20 شب بود!

تموم قوم دست به دعا برداشتن که خوب بشه...

اما...

امروز،30 مهر 93 گویى در تقویم مرگش رقم خورده بود...

ان شاالله خدا به خونواده ش صبر عطا کنه!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۳ ، ۱۰:۲۶
مهتاب محمدی
۲۷
مهر ۹۳

سلام...

اول بگم که 216 روز مونده تا کنکور سرارى گروه ریاضى!

دوما با اینکه؛ عاشق مدرسه و دبیرامم بخصوص دبیرادبیات و مدیرم ، اما دیگه دوست دارم تموم شه مدرسه،که از دست فشارى درسى خلاص شم.

سوما دلم مى خواد از شهر خودم برم.با اینکه تموم وابستگى هام اینجاس ولى واسه دانشگاه اول آبادان و بعدهم مشهد و رشت تو ذهنم!

و در نهایت شهر خودم !

ضمنا این روزا ازتون خواهش مى کنم واسه 2 تا بیمار دعا کنید ،

حالشون خوب نیست ، یکى شون ازبس مشکلش حاده که بردنش تهران!

و همه ى ما دست به دعاییم که سالم برگرده.

و دیگرى هم اصلا دکترا نتونستن بیماریشو تشخیص بدن .

هر دو هم خیلى جوانا!

خواهشا دعا کنید.

و در آخر عجیب دلم هواى مشهد کرده...

دلم هواى آقا رو کرده!

به محض اینکه از دست کنکور خلاص شم ،

اگه آقا اذن بده و من زنده شم حتما میرم به پابوسش!

راستش غروبى دلم هوایى شد،

مامان گفت به بابا بگم واسه هفته اى که تاسوعا و عاشوراس بریم مشهد.

گفتم : آره مامان بگو خواهش.

از اونجایى که راه زیادى داریم تا مشهد گفتم مامان باید باهواپیما بریم.

نه مامان خواهشا ! من جونم دوست دارم.

راستش من خیلى از ارتفاع و هواپیما مى ترسم.

البته از اتوبوس و ماشین سنگین هم مى ترسم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۳ ، ۰۰:۲۱
مهتاب محمدی
۲۴
مهر ۹۳

افلاطون راگفتند: چرا هرگز غمگین نمیشوی؟گفت دل برآنچه نمی ماند نمی بندم.

فردایک رازاست;نگرانش نباش. دیروزیک خاطره بود;حسرتش رانخور.و امروزیک هدیه است;قدرش رابدان وازتک تک لحظه هایت لذت ببر.

از فشار زندگی نترسید به یاد داشته باشید که فشار توده زغال سنگ را به الماس تبدیل میکنه..

نگران فردایت نباش خدای دیروزوامروزخداى فرداهم هست...مااولین باراست که بندگی میکنیم. ولى اوقرنهاست که خدایى میکندپس به خدایى اواعتمادکن وفردا رابه اوبسپار...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۳ ، ۰۰:۱۰
مهتاب محمدی
۱۳
مهر ۹۳

عید قربان آمد و من هم شدم قربانیت،

 گرچه من دعوت ندارم آمدم مهمانیت،

مفلسم آهی ندارم در بساطم ناگزیر،

 این دل صد پاره و چشمان تر ارزانیت...

* عید قربان مبارک *

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۳ ، ۱۲:۴۲
مهتاب محمدی
۰۲
مهر ۹۳

یه روزی یه لره...

یه روزی یه ترکه...

یه روزی یه عربه...

یه روزی یه قزوینیه...

یه روزی یه آبادانیه...

یه روزی یه اصفهانیه...

یه روزی یه شمالیه...

یه روزی یه شیرازیه...

...مثل مرد جلودشمن وایسادن تا کسی نگاه چپ به خاک و ناموسمون نکنه 

لره...........شهید بروجردی بود

ترکه.........شهید مهدی باکری بود

عربه......... شهیدعلی هاشمی بود

قزوینیه...... شهیدعباس بابایی بود

آبادانیه....... شهیدطاهری بود

اصفهانیه.....شهید ابراهیم همت بود

شمالیه.......شهید شیرودی بود

شیرازیه...... شهیدعباس دوران بود

و.............. 

مرد واقعی اینا بودن 

"شادی روح همه مردای بی ادعای وطنمون صلوات"

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۳ ، ۱۰:۵۹
مهتاب محمدی