☆حریم 313یارمهدى*عج*☆

☆حریم 313یارمهدى*عج*☆
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۲۹ مطلب با موضوع «مهربانى» ثبت شده است

۲۷
خرداد ۹۴

چیست دل چسب ترین نعمت این شهرالله ❔❔

یک سحر وقت اذان صحن اباعبدالله ❕❕

مبارک باشد آمدن یک ماه بیش از هر ماه بندگى.

روز تولد معنوى این وبلاگ مى شه روز اول ماه مبارک رمضان !

پیج قبل 👉


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۴ ، ۰۴:۳۶
مهتاب محمدی
۰۹
خرداد ۹۴

الگوى شجاعت و ادب،اکبر / در دانه فاطمى نسب،اکبر

فرزند یقین ز نسل ایمان بود / پرورده دامن کریمان بود

آن یوسف حسن،ماه کنعانى‏ / در خلق و خصال،احمد ثانى

آن شاهد بزم، سرو قامت بود / دریا دل و کوه استقامت بود

آن دم که لباس رزم مى‏پوشید /  از کوثر عشق، جرعه مى‏نوشید

از فرط عطش فتاده بود از تاب /  گردید ز دست جد خود سیراب

در راه خدا ذبیح دین گردید / بر حلقه عاشقان نگین گردید

داغش کمر حسین را بشکست / با خون سرش حناى خونین

بست دیباچه داستان حق، اکبر / قربانى آستان حق، اکبر . . .


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۹
مهتاب محمدی
۰۷
خرداد ۹۴

دلم تنگ است...

دلم به اندازه ى یک آغوش تا قم تنگ است....

دلم براى بى بى معصومه تنگ است...

اندازه ى یک آغوش حرم...

اندازه ى یک شب در جوار حضرت ماندن...

یک شب تا به صبح اشک ریختن و درد دل کردن...

زیارت خواندن و نماز خواندن...

دلم تنگ است...

و سپس اذن حرم مطهر رضوى را مى گیرم...

واشک...

اشک...

و ته دلم مى گویم ، قربانت بى بى جان ...

قربان دل تنگت براى اخویت...

و دوباره اشک...اشک...

چشمانم سنگین مى شود...

نورى مى بینم...

گنبد طلایى و گلدسته هایش...

کنارش گنبد گوهرشاد...

السلام علیک یاعلى بن موسى الرضا...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۴
مهتاب محمدی
۰۶
خرداد ۹۴

قایقت را نمى خواهم سهراب...

اصلا برایم مهم نیست که قایقت جا دارد یانه...

من در این کویر یغمایى که همه ز آن گریزانند ،

مردمى را یافته ام که اگر مى دیدى قایقت را درهم مى شکستى...

هوس سفر را ز سرت بیرون مى راندى...

اهل دلانم...

دوستانم...

هرچه مى خواهم این دلتنگى را دس به سر کنم نمى شود....

هرچه با دلم نجوا مى کنم روزگار باید سپرى شود نمى شود....

هرچه مى گویم اى خسته دل ، دل افگار قدرى آرام گیر نمى شود....

نمى شود که بشود...

اصلا چرا بشود ؟؟؟؟!!!!

دلتنگ شدن بس خوب است...

نه اینکه بغض کنى از نبودن عزیزانت...

از دورى شان...

آرام بگیر و قدرى اندیشه کن...

چه انسان هاى خوبى دور و برت هستند...

همینکه احوالشان را  هر چندروز یکبار مى پرسى ومى فهمى که حالشان خوب است ،کفایت مى کند...

دلت را قرص کن به اینکه هر سلامت ، به منزله ى یک دیدار است...

و هر روز برایشان دعا مى کنم...

سحرگاهان...

آن دم که خورشید طلوع نکرده است...

تقدیم به ...معلم هایم...

دوستانم...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۱
مهتاب محمدی
۰۲
خرداد ۹۴

بى مقدمه مى نویسم...

دلخوشم به همین هیئت هاى ارباب...

به همین لطف و کرمش...

به همین شیرینى و شربت دادن ها...

به همین عشق مسلمان ها...

تا به حال ، طى این زمانى که عمراز خدا گرفته ام...

هنوز نشده هوس کنم یه بار جایى نذرى ببینم برم بگیرم.

همیشه مخصوصا روزاى خاص که نذرهاى زیادى پخش مى شه ، همیشه معتقدم آدم یه قاشق از غذاى نذرى ارباب بخوره کافیه ! 

اما امروز عجیب دلم هوس کرده بود یه لیوان شربت سرد نذرى بگیرم از این هیئت ها...

ماشین مون که کنار خیابان براى خرید ایستاد...

چشمام رو بستم از ته دل دعا کردم یه لیوان از شربت آقا به منم برسه...

گویى سیم دل وصل بود...

مردى که آن سمت خیابان بود و سینى از شربت بدست داشت ،

 

بسمت ماشین ما اومد و لیوان شربت رو تعارف کرد...

درجواب محبتش گفتم : پدر جان اجرت با خود امام حسین"علیه السلام " 

تبسمى کرد گفت : امام حسین حفظت کنه !

و چقدر لذت بخش بود، اولین جرعه ى شربت نذرى و 

ذکرى که آرام زیرلب زمزمه مى کنیم...

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین...


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۲۱
مهتاب محمدی
۰۱
خرداد ۹۴

میدونید ضرب المثل«سرش بره قولش نمیره» از کجا اومده؟؟؟

🔹 

🔹 

🔹

روی دستش " پسرش " رفت ولی " قولش نَه "

نیزه ها تا " جگرش "رفت ولی " قولش نَه "

این چه خورشید غریبی است که با حال نزار

پای " نعش قمرش " رفت ولی " قولش نَه "

شیر مردی که در آن واقعه " هفتاد و دو " بار

دست غم بر " کمرش " رفت ولی " قولش نَه "

هر کجا مینگری  " نام حسین است و حسین "

ای دمش گرم " سرش " رفت ولی " قولش نَه "

    اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسَین(ع) 

         الّلهُمَّ 

             عَجِّل 

                 لِوَلیِّکَ 

                         الْفَرَج


   تولد اربابمون و مولامون امام حسین (ع)مبارک باد.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۵
مهتاب محمدی
۲۹
ارديبهشت ۹۴

اروند....

غواص ها...

بدنهااى که هیچگاه برنگشت...

مادرهاى که آب اروند را جمع مى کنند به یاد فرزندانشان...

فرزندانى که اینک آسمانى شده اند...

جنوب،آبادان ، اهواز با دلم کارى کرد که هیچ جاى دنیانکرد...

روزگارم دیدنى است...

از آن روزى که بازگشته ام حتى نشده یک روز را به رجعت دوباره فکر نکرده باشم...

و دلم در تلاطم است...اگرنشود...اگرجورنشود...اگر...و اگر...و هزاران اگر!!!

لعنت بر اگر هاى که راه من بسوى شما را مى بندد!

چندى پیش ناگه از ذهنم عبور کرد، چرا این همه آشوب؟؟؟؟ خودشان اذن مى دهند...نگران نباش... . 

به امید روزى که بنویسم فردا عازم جنوب هستم...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۵۵
مهتاب محمدی
۲۷
ارديبهشت ۹۴

تازه میخواست دلم سرخوش مبعث گردد

خبر آمد که حسین بن علی را ز مدینه راندند...! کاش افتد به دلش خواهر خودرا نبرد

یا اگربرد دگر دختر خود رانبرد

چند روزیست خدایا که پسر دارشده

یارب ای کاش على اصغر خود رانبرد...

حسین قافله ات نیّتِ سفر دارد

تو میروی و خدا از دلت خبر دارد 

برای بدرقه اُمّ البنین هم آمده است

به جای مادرتان دست بر کمر دارد

مسیرتان،زیاد است و دخترت کوچک

برای دختر تو این سفر خطر دارد

برای قاسم از اینجا زره ببر آقا

برای پیکر او سنگها شرر دارد

میان قافله ات جا که هست با زینب

بگو که چادر و معجر اضافه بر دارد

بیا حسین عوض کن تو ساربانت را

گمان کنم که به انگشترت نظر دارد

یا برای خودت هم کفن بخر آقا

ثواب دارد عزیزم کجا ضرر دارد

تازه میخواست دلم سرخوش مبعث گردد

خبر آمد که حسین بن علی را ز مدینه راندند...! کاش افتد به دلش خواهر خودرا نبرد

یا اگربرد دگر دختر خود رانبرد

چند روزیست خدایا که پسر دارشده

یارب ای کاش على اصغر خود رانبرد... یسنانصیری نیا

عِیدْ اَستْ ،تَمامِ شَهرْ شادَندْ وَلی...

نوکَر ،نِگَرانِ سََفر ِاَرْبابْ اَستْ....

💢۱۵۲روز تا محرم💢 

دلتنگ_محرم_اربابم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۳۰
مهتاب محمدی
۲۵
ارديبهشت ۹۴

آسمان شهرم دیروز...

غمگین تر از هر روز بود...

بغض کرده بود...

نمى بارید...

فقط بغض خفه اش کرده بود...

شهربوى خدا مى داد...

بوى روزهاى جنگ را گرفته بود...

دیروز شهرم میزبان بود...

میزبانى که میهمانش بیش از سى سال است که به لقا یار پیوسته است....

میهمانش را عاشقانه در آغوش کشید ...

میهمان نازنینمان همراه با چشمان خیس از اشک مادران و پدران و برادران و خواهران وطنش به خاک سپرده شد !

گمنام!!!

گمنام تر از هر گمنامى...

گویى ارادت خاصى به مولایم حسین و امام موسى کاظم داشتند...

چرا که چون مولایش حسین بى سر بود...

و در روز شهادت امام موسى کاظم درخاک پاک کشورش آرام گرفت...


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۳۱
مهتاب محمدی
۲۳
ارديبهشت ۹۴

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۴۴
مهتاب محمدی
۲۳
ارديبهشت ۹۴

خط خودم !

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۴۰
مهتاب محمدی
۲۰
ارديبهشت ۹۴

جانم  امام رضا: 

میخواست ضریحش قدح یاس شود...

صحن و حرمش مرقد احساس شود...

چون دید که آب دور عمو میگردد...

میخواست شبی شبیه عباس شود...

سلام .شب تون بخیر این سایتى که آدرسشو مى زارم واستون متعلق به یکى از دربانان حرم مطهر رضویه! از قرار معلوم فردا شب حول و هوش ساعت 9:30 زیارت حضرت را در حرم مطهر مى خونه .و یه فرم رو سایت گذاشته که شما برید حاجت قلبى تون بنویسید، و فرداشب هم همون حول و هوش زیارت خاص امام رو بخونید! اول فقط ى عکس باز مى شه ، عکس پنجره فولاد، چندلحظهاى دستتون روش نگهداریدسایت بالا میاد.

darbanagha.blogfa.com

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۱:۱۶
مهتاب محمدی
۱۹
ارديبهشت ۹۴

بهترینم اى دوست ، یادگار دیروز...

دل من سیر برایت تنگ است...

دم به دم در همه دم...

غرق نیازم  از خدا...

که تو باشى آرام...

بهترینم اى دوست ، یادگار دیروز...

دل من سیر برایت تنگ است...

در بین تپش ثانیه ها...

در هیاهوى زمان...

مى شود احساس کرد بیش از پیش 

نسیم  دلتنگى را !

و در آن لحظه ى ناب 

مى شود تمنا کرد از خدا ،

غرق شادى باشى هر روز ! 

بهترینم اى دوست !

مخاطب خاص این متن : یادگار دیروز !

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۶:۴۳
مهتاب محمدی
۱۹
ارديبهشت ۹۴

پشت سر ، مرقد مولا...

روبه رو ، جاده و صحرا...

بدرقه ، با خود حیدر...

پیش رو ، حضرت زهرا...

اینجا هرکى هرچى داره نذر حسین کرده...

هرستونى که رد مى شیم سیل جونمرده...

یاحسین لبیک !

اومدیم پاى پیاده...

روز و شب تو دل جاده...

اومدیم مولا ببینه شیعه مشتاق جهاده ! 

تا دم آخر مى مونیم پاى همین مکتب!

مرده باشه مگه شیعه ، تنهاشه زینب!

یاحسین لبیک !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۶:۲۳
مهتاب محمدی
۱۵
ارديبهشت ۹۴

وقتى کسى مى گوید التماس دعا ! برایش دعا کن.

وقتى مى گوید التماس دعا یعنى دیگر امیدى ندارد...

یئس بر کاخ آرزوهایش پنجه کشیده...

وقتى کسى مى گوید التماس دعا یعنى از همه کس بریده است...ارتباطش با خالقش همچو ریسمانى نامرئى شده است ! 

وقتى کسى مى گوید التماس دعا ، دست کم نگیرش...

شاید مریضى دارد ...

شاید گره اى در خوشبختى اش افتاده باشد...

شاید از گناهى رنج مى برد...

شایدمى خواهد از نفوس پاک تو به بارالهاش برسد ...

وقتى کسى مى گوید التماس دعا ،

 صمیمانه برایش دعا کن !

التماس دعا...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۳۲
مهتاب محمدی
۱۴
ارديبهشت ۹۴

جنوب است یک دنیا دلدادگى...

جنوب است یک عمر عاشقى...

جنوب است یک دنیا جنون...

جنوب است هزاران شهید نقاب در خاک کشیده...

شلمچه است...و کربلا !

کربلا !

چقدر رویایش دوراست....

یعنى مى شود؟!

بهمین زودى؟! راهى سفر شوم ؟!

براى دل بى قرارم امن یجیب بخوانید...

کربلا در کربلا مى ماند اگر زینب نبود...

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۳۲
مهتاب محمدی
۱۲
ارديبهشت ۹۴

«نیمکت های چوبی»،

بیشتر از «درختان جنگل»، 

«میوه» میدهند،

اگر ریشه؛ 

در «وجود معلم» داشته باشند.

روزتون مبارک.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۱۶
مهتاب محمدی
۱۱
ارديبهشت ۹۴

خانم جون که نیست یک گوشه دلم خالى است...

هیچ گاه اینگونه دلتنگش نشده بودم.

آخر همیشه بود...

کنارم بود!

حتى روزهااى که شهرستان بود...

بازهم بود!

اما حالا...

خاک کشورش با خاک کشورم فرق دارد...

حالا که بغض پاییم مى شود...

دلم مى خواهد کنارش باشم!

او بهترین جاى دنیاست الان!

شک ندارم که دارد برایم دعا مى کند...

کنار اربابش حسین !

خوش به حاات خانم جون ! 

کربلا زیباترین حس دنیاست !

آنقدر دلم تنگ است برایت که اشک را به زور مهار مى کنم!

بغض خفه ام کرده است.

خانم جون خوش به حالت !

از بین الحرمین چه خبر؟!

خانم جون هواى چشمانت را خوب مى دانم که ابریست...

براى هواى چشمانم دعا کن!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۱۳
مهتاب محمدی
۱۰
ارديبهشت ۹۴

معلمی شغل نیست؛ معلمی عشق است.

اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای ، رهایش کن

و اگر عشق توست مبارکت باد. (شهید رجایی )

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۳۲
مهتاب محمدی
۰۷
ارديبهشت ۹۴


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۵۹
مهتاب محمدی