۲۳
تیر ۹۳
باران لحظات من...
باران مى مانى برایم...؟؟؟
باران وقتے از آسمان مى آید غبار را از زمین مى گیرد...
تو هم همانگونه اے ...هر وقت مى بارے در سرزمین دل من ،
غبار دل مرا مى رویے...
با...ران...
دو بخش مى شود...
بخش به بخشش زندگے مى شود...
مے بارد و مے بارد...آنقدر مے بارد که هواى غم انگیز شهر را ناب مى کند...
باران من ، توهم ببار...همانگونه که در نام تو پیداست ببار...
آنگونه ببار که گل سرخ و گل خار برایت به یک معنا باشد...
من یقین دارم کہ باران من فرق دارد با باران آسمان...
باران من از جنس اشرف مخلوقات است...
تقدیم به کسى که بعدها مے نویسم...
خــوش بــه حــالِ تـو …
کــه وقتــی ” او ” آمـــد .. بـدونِ هـیـــچ دردِ ســَــری ،
فـــرامــوشـــَـــــم کـــَــردی …!!!