روزهاى ماه مبارک است...
آرام تر از هر ماه شده ام...
تمام روز را سر مى کنم ، و فقط در جاى واجب سخن مى گویم...
گویى روزه ى سکوت گرفته ام...
اما...
حکایت این نیست ؛
این حکایت سر دراز دارد...
ظهرها عطش به تمام جانم شعله مى کشد...
و تشنه مى شوم !
بر سجده میفتم...
و عطر خوش تسبیح تربت تازه ام...
اما اینبار از بوى خوشش مست نمى شوم...
بى قرار و دل آشوب مى شوم...
تسبیح تربتم عطشش بیشتر از من است...
سر از سجده بر مى دارم ؛
ادامه ى نماز را باحال زار مى خوانم...
ظهر...
عطش...
خاک...
آب...
عاشورا...
على اصغر...
ادامه ش با شما !
روزهاى رمضان مبارک .