☆حریم 313یارمهدى*عج*☆

☆حریم 313یارمهدى*عج*☆
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان
۰۶
تیر ۹۴

نماز ظهر تمام شد و آقا به پشت تریبون رفتند؛ نمازگزاران همان‌طور منظم در صفوف نشسته بودند. سخنران مقدمه‌ای می‌چیند تا به این‌جا می‌رسد که امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده. 

فردی با قد متوسط، موهای فر و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با ته‌ریش مختصر که آن روزها کلیشه‌ی چهره‌ی خیلی از جوانان بود، ضبط صوت به دست خودش را به تریبون رساند. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران! دستش را گذاشت روی دکمه‌ی Play؛ شاسی مثل حالت پایان نوار، تق تق صدا کرد و روشن نشد. 

به دقیقه نکشید که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا گفتند: آقا این بلندگو را تنظیم کنید! بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند. (صوت آقا: "در زمان امیرالمؤمنین، زن در همه‌ی جوامع بشری- نه فقط در میان عرب‌ها- مظلوم بود. نه می‌گذاشتند درس بخواند، نه می‌گذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسایل سیاسی تبحر پیدا بکند. نه ممکن بود در میدان‌های..." انفجار!)

سخنران که رو به جمعیت و پشت به قبله بود، با یک چرخش 45 درجه‌ای به طرف چپ جایگاه افتاد. اولین محافظ خودش را به بالای سر آقا ‌رساند و با توجه به کوچک بودن محیط مسجد، ایشان را به تنهایی بیرون ‌برد.

عمل تا آخر شب طول کشید اما دیگر نمی‌شد درمان را همان‌جا ادامه داد. کنترل آن بیمارستان کار مشکلی بود. تنها بیمارستانی هم که می‌شد بعد از عمل مراقبت‌های لازم را به عمل آورد، بیمارستان شهید رجایی یا قلب سابق بود؛ که آن موقع رئیسش دکتر میلانی‌نیا بود. 

هلی‌کوپتر خبر کردند. نمی‌شد بیمار را از وسط ازدخام مردم نگران کشید بیرون. محافظ پشت بی‌سیم گفته بود: "صدمه به قلب ایشان وارد شده". رادیو هم اعلام کرده بود جراحت به قلب آیت‌الله خامنه‌ای رسیده. مردم متوجه شدند که ممکن است قلب ایشان از کار افتاده باشد؛ آمده بودند و می‌گفتند "قلب ما را بردارید و به ایشان بدهید!" با هزار ترفند، هلی‌کوپتر را وسط میدان نشاندند. تا بیمارستان دو بار مونیتور وضعیت نبض، خط ممتد نشان داد... آقا لوله‌ی تنفس داشتند و نمی‌توانستند حرف بزنند. خودشان کاملاً حس کرده بودند که دست راستشان کار نمی‌کند. اولین چیزی که نوشتند- با دست چپش- دو سؤال بود: همراهان من چطورند؟ مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟ .

فردا 6 تیر سالروز حادثه ترور نافرجام مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای است.

اقا جان ماهم امروز اماده ایم که اگر قلب مان را خواستید هدیه کنیم.

***اللهم احفظ قائدناو نائب امام زماننا؛ امام سید علی حسینی خامنه ای***

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۶
مهتاب محمدی

تنهاتر

رهبر

شکستنى

نظرات  (۴)

دست خسته‌ی رهبرمان، یادگاری از همان اتفاق تلخ است. همان دست خسته‌ای که -برخلاف ظاهرش- بسیار گرم و پرانرژی است و در طول 26سال پس از رحلت حضرت روح‌الله، مثل مرهمی، دلهای داغدار را تسکین داده و خطرات فراوانی را از پیش پای انقلاب و غم‌های بسیاری را از چهره‌ی امت حزب‌الله زدوده است.
این، حکایت یک دست خسته است.
با سلام و خسته نباشید

مطلب شما در باشگاه وبلاگی " قلم سپید " منتشر گردید

در صورت  مطلب جدید لینک مطلب را در سایت قلم سپید ثبت نمایید
http://qalamesepid.ir
۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۱:۲۵ Fatemeh sadatmand
۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۱:۰۵ تـُــرکــِــ گــَــنـدابـی
سلام

با آرزوی قبولی طاعات و عبادات.

وبلاگ زیبایی دارید...
رنگ بندیش خیلی خوبه و محتوای پستهاتونم خیلی مفیده.
فقط اگر کد امنیتی رو از قسمت کامنت گذاشتن بردارید در جذب مخاطب کمک میکنه...

خوشحال میشم شما هم به ما سر بزنید با پای دل...

قالبمو تازه عضو کردم... ممنون میشم اگر بفرمایید:
1-اشکالاتش چیه؟ چیش تو چشم میزنه و نیاز به تغییر داره؟
2-رنگ بندیش چطوره؟
3-قالب فعلیم بهتره یا اگر مثل مال شما محتوای مطالب جلوی چشم باشه؟

منتظرتون هستم...
پاسخ:
سلام.
مچکرم , عبادات شماهم مقبول درگاه حق باشه ان شاءالله .
ممنونم , خوشحالم که از وبلاگم دیدن کردید و نظر دادید.
من به وبلاگ شما سر زدم اما هیچ جایی واسه نظر گذاشتن ندیدم.حتی مطلبی هم نبود.. 
و من الله توفیق

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">